شکلات

برفرمایید دهنتون رو شیرین کنید! (تفریح و سرگرمی، مطالب جالب و خواندنی)

شکلات

برفرمایید دهنتون رو شیرین کنید! (تفریح و سرگرمی، مطالب جالب و خواندنی)

تست روانشناسی

سوالی رو که مشاهده می کند یک تست روانشانی است . متن را با دقت بخوانید تک تک کلمات در جواب نهایی تاثیر دارند :
یک زن در مراسم ختم مادر خود ، مردی را می بیند که قبلا او را نمی شناخت. او با خود اندیشید که این مرد بسیار جذاب است. او با خود گفت او همان مرد رویایی من است و در همان جا عاشق او میشود .اما هیچگاه از او تقاضای شماره نمی کند و دیگر آن مرد را نمی
بیند. چند روز بعد او خواهر خود را می کشد
به نظر شما انگیزه ی او از قتل خواهر خود چه بوده است ؟
چند دقیقه با خود فکر کنید و جواب های خود را یادداشت کنید. بعد برا یافتن پاسخ صحیح
به پایین صفحه مراجعه کنید ( دیگه زیادم سعی نکنید اگه نشده یعنی نمی تونید دیگه )
.
.
اما پاسخ :
آن زن امید داشت که در مراسم ختم خواهرش شاید ان مرد را دوباره ببنید
اگر توانستید به این سوال پاسخ صحیح بدهید احتمالا شما یک بیمار روانی یا

psychopath هستید
یکی از بزگترین روانشناسان امریکایی این تست را بر روی افراد زیادی انجام داد تا به
این نتیجه برسد که چه کسانی پاسخ صحیح می دهند .
نکته ی جالب این که اکثر قاتل های سریالی به راحتی و سرعت توانستند جواب صحیح
بدهند :
بنابراین اگر پاسخ شما صحیح بود احتمالا شما یکی از قاتل های سریالی آینده خواهید بود . سعی کنید در رفتار خود تجدید نظر کنید !!!

دو داستان آموزنده

۱) چند وقتی‌ میشد که با یه دختر پولدار و نجیب ازدواج کرده بودم ولی‌ از اینکه وارد خانواده آنها شدم احساس خوبی‌ ندشتم چون نگاه و حرکت خواهرش نسبت به من ازرنده نبود،یه روز خواهر زنم که طراحی لباس عروس میکرد به من زنگ زد تا چند تا از لباسهای جدیدشو ببینم،.منم وقتی‌ به اونجا رفتم،لباسا رو نشون داد و بعدش گفت من میرم طبقه بالا و اگر به من ۵۰۰$ بدی بدنم در اختیار تو میزارم حالا من میرم بالا منتظرتم.من هم که کاملا گیج شده بودم و مغزم فرمان نمیداد به سمت دره خروج‌ای خانه رفتم.یهو پدر زن و زنم رو که با چشمهای گریون به سمت من میمدند،پدر زنم گفت مدتها بود که منتظر چنین داماد امین و آقایی می‌گشتم تبریک! به خانواده ما خوش آمدی.

نتیجه اخلاقی‌: همیشه کیف پولتو بذار تو داشتبرد ماشینت  

  

۲) یه روز همسر تام که از حمام میاد بیرون بلافاصله بعدش خود تام میره حمام، در همین زمان زنگ خانه به صدا در میاد زن تام با حوله که به دورش بسته بود میره درو باز میکن،فرانک همسایه و دوست تام که پشت در بود به زن تام میگه : اگه حولتو برای ۵ ثانیه بندازی همین الان ۵۰۰$ بهت میدم، زن تام هم این کارو میکن و ۵۰۰ تا رو میگیره وقتی‌ تام میاد بیرون میگه: راستی‌ کی‌ بود پشت در.
زن تام میگه: فرانک بود با تو کار داشت که حمام بودی
تام میگه: راستی‌ از ۵۰۰$ که به من بدهکار بود حرفی‌ نزد

نتیجه اخلاقی‌ : حتا از پولی‌ که به کسی‌ بدهکاری میتونی‌ نهایت استفاده رو بکنی‌

 

صدای چیست؟

اتوموبیل مردی که به تنهایی سفر میکرد در نزدیکی صومعه ای خراب شد. مرد به سمت صومعه حرکت کرد و به رئیس صومعه گفت: ماشین من خراب شده. آیا می توانم شب را اینجا بمانم؟ رئیس صومعه بلافاصله او را به صومعه دعوت کرد. شب به او شام دادند و حتی ماشین او را ترمیم کردند. شب هنگام وقتی مرد می خواست بخوابد صدای عجیبی شنید. صدای که تا قبل ازآن هرگز نشنیده بود. صبح فردا از راهبان صومعه پرسید که صدای دیشب چه بوده اما آنها به وی گفتند ” ما نمی توانیم این را به بگوییم، چون تو یک راهب نیستی”
مرد با نا امیدی از آنها تشکر کرد و آنجا را ترک کرد.
چند سال بعد ماشین همان مرد باز در مقابل همان صومعه خراب شد.
راهبان صومعه بازهم وی را به صومعه دعوت کردند، از وی پذیرایی کردند و ماشینش را ترمیم نمودند. آن شب بازهم آن صدای مبهوت کننده و عجیب را که چند سال قبل شنیده بود، شنید. صبح فردا پرسید که آن صدا چیست اما راهبان بار گفتند ” ما نمی توانیم این را به تو بگوییم، چون تو یک راهب نیستی”
این بار مرد گفت ” بسیار خوب، بسیارخوب، من حاضرم حتی زنده گی م را برای دانستن آن فدا کنم. اگر تنها راهی که من میتوانم پاسخ این سوال را بدانم این است که راهب باشم، من حاضرم. بگویید چگونه می توانم راهب شوم؟”
راهبان پاسخ دادند:” تو باید به تمام نقاط کرده زمین سفر کنید و به ما بگویی که تعدادی برگ گیاه روی زمین وجود دارد و همین طور باید تعداد دقیق سنگ های روی زمین ار به ما بگویی. وقتی توانستی پاسخ این دو سوال را بدهی تو یک راهب خواهی شد.”
مرد تصمیمش را گرفته بود. اورفت و ۴۵ سال بعد برگشت و دروازه صومعه را زد.
مردگفت:” من به تمام نقاط کره زمین سفرکردم و عمر خودم را وقف کاری که از من خواسته بودید نمودم. تعداد برگ های گیاه دنیا ۳۷۱ ۱۴۵ ۲۳۶ ۲۸۴ ۲۳۲ عدد است و ۲۳۱ ۲۸۲ ۲۱۹ ۹۹۹ ۱۲۹ ۳۸۲ سنگ روی زمین وجود دارد.”
راهبان پاسخ دادند:” تبریک میگوییم، پاسخ تو کاملاً صحیح است. اکنون تو یک راهب هستی ما اکنون میتوانیم منبع آن صدا را به تونشان بدهیم.”
رئیس راهب های صومعه مرد را به سمت یک در چوبی راهنمایی کرد و به مرد گفت:” صدا از پشت آن دروازه بود”
مرد دستگیره در را چرخاند و لی در قفل بود. مرد گفت: ” ممکن است کلید در سنگی را هم به او بدهند. راهب ها کلید را به اودادند و او در را باز کرد.
پشت در چوبی یک در سنگی بود. مرد درخواست کرد تا کلید درسنگی را هم به او بدهند.
راهب ها کلید را به او دادند و در سنگی را هم باز کرد. پشت در سنگی هم در از یاقوت سرخ قرار داشت. او بازهم درخواست کلید کرد. پشت آن در نیز در دیگری از جنس یاقوت کبود قرار داشت.
و همینطور پشت هر دری در دیگر از جنس زمرد سبز، نقره، یاقوت زرد ولعل نفش قرار داشت. در نهایت رئیس راهب ها گفت:” این کلید آخرین در است” . مرد که از در های بی پایان خلاص شده بود قدری تسلی یافت. او قفل را باز کرد. دستگیره را چرخاند و در را باز کرد. وقتی پشت در را دید و متوجه شد که منبع صدای چه بوده است متحیرشد. چیزی که او دید واقعاً شگفت انگیز و باور نکردنی بود.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اما من نمی توانم بگویم او چه چیزی پشت در دید، چون شما راهب نیستید!
.

جوک

یه اصفهانی یک خوشه انگور را به خانه برد و به زن و فرزندانش هرکدام یک دانه داد. بچه ها گفتند: بابا جان چرا یک دانه؟ مرد جواب داد: عزیزانم ! بقیه اش هم همین مزه را می دهد.

اصفهانیه برای بچه اش اسمارتیز می خره، روش می نویسه هر ۸ ساعت یکی.


یه نفر با یه اصفهانی دست به یقه میشه.اصفهانی بجای عمل متقابل التماس کنان با لهجه شیرین اصفهانی میگه آقا شما را به خدا یقمو ول کنین گوشمو بیگیرین.آخه یقم پاره میشه.

شب عید فطر همه اصفهانیا بیرون خوابیده بودن ازشون می پرسن چرا بیرون خوابیدین میگن واسه اینکه پول فطرمون بیفته گردن شهرداری.
 

به آدامس می گن آرزوت چیه؟ میگه زیر دندون اصفهانی جماعت نیفتم.
 

بلیطای اصفهان از ۲۰ تومن به ۱۰ تومن کاهش پیدا می کنه اصفهانیا اعتراض می کنن ازشون میپرسن واسه چی اعتراض کردین می گن چون قبلا که پیاده می رفتیم ۲۰ تومن به نفعمون بود اما حالا ۱۰ تومن به نفعمون.
 

ترکه میره از ملای محل میپرسه: ببخشید حاج آقا، با کفش میشه نماز خوند؟ حاج آقا میگه: نه برادر، نمیشه. ترکه میگه: ولی من خوندم شد.
 

بقیه در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...

تست جالب هوش

 لطفا با دقت به سوالات این تست جواب بدین، تا متوجه بشین چقدر با هوشین!  

1-جنگ 100 ساله چند سال طول کشید؟ 

 الف-116 سال ب-99 سال ج-100 سال د- 150 سال

2-کلاه پانامایی در کدام کشور ساخته میشود؟ 

الف-برزیل ب-شیلی ج-پاناما د-اکوادور  

3-مردم روسیه در کدام ماه انقلاب اکتبر را جشن میگیرند؟ 

الف-ژانویه ب-سپتامبر ج-اکتبر د-نوامبر  

4-کدام یک از این اسامی اسم کوچک شاه جورج پنجم بود؟ 

الف-ادر ب-البرت ج-جورج د-مانویل  

5-نام اصلی جزایر قناری واقع در اقیانوس ارام از چه منبعی گرفته شده است؟ 

الف-قناری ب-کانگرو ج-توله سگ د-موش صحرایی   

...

حتما با خودتون فکر میکنید که خیلی سوالات مسخره ای بود و هر بچه کودکستانی هم می تونست جواب همه رو براحتی بده، هان؟!!! اما عجله نکیند ، لطفا به جواب صحیح سوالات در زیر توجه کنید: 


1- جنگ 100 ساله( 1453-1337 میلادی) به مدت 116 سال به درازا کشید. 

2- کلاه پانامایی در کشور اکوادور ساخته می شود. 

3- انقلاب اکتبر روسیه در ماه نوامبر جشن گرفته میشود. 

4- نام کوچک شاه جورج البرت بود.(در 1936 او نام کوچک خود را تغییر داد.) 

5- توله سگ. در زبان اسپانیایی insularia canaria که در فارسی به معنی جزایر توله سگها است

اندر فواید شکلات...

بی خودی نیست که همه به من می گن انیشتنگ ... ،آخه دانشمندان اعتقاد دارند که شکلات برای  کارهایی که چالش ذهنی به دنبال دارد مفید است. اونها به دانش آموزان توصیه کردند که قبل از شرکت در امتحان ریاضی مقدار متنبهی شکلات مصرف کنند، طبق تحقیقات اونا ثابت شد که دانش اموزانی که شیرین سر جلسه امتحان ریاضی شرکت کردند (یعنی شکلات تناول فرمودند) واقعا در امتحان خود موفق تر عمل کردند، پس دانش آموزانی که فکر می کنید در ریاضی خنگ و کودن هستید، دانش آموزانی که آرزو می کنید نسل ریاضی از دنیا ور بیفتد، شکلات فراموشتون نشه! مخصوصا شکلات داغ، چراکه به گفته ایشان با مصرف شکلات داغ سریع تر و صحیح تر محاسبات ریاضی را انجام خواهید داد!  

لطفابفرمایید ، تعارف نکنید

سلام، سلام، 1000 تا سلام  

زمانی که دانشجو بودم(دوران لیسانس)، توی دانشکدمون چند تا مجله دانشجویی چاپ می شد که من توی یکی از اونا یک ستون ثابت داشتم به نام امید خان! تعریف از خود نباشه ولی خیلی گل کرده بود. راستش بعد چند ماه که مجله کم کم سیاسی شد، منم بی خیال اونجا شدم. تا حالا چند تا وبلاگ داشتم همه جوره از عاشقونه گرفته تا مذهبی، و آخریش که معنویه به اسم (خدایا چقدر سخت است بی تو بودن...) ا مقصودم از اینا چی بود؟ این بود که بگم بعد از 5-6 سال دوباره خواستم مطالب  جالب و بامزه بنویسم. نمی دونم بعد از این مدت هنوز چقدر تو وجودم حس شوخ طبعی مونده ، اما شروع می کنم ببینم چی میشه دیگه! راستی من عاشق شکلات کاکائویی ام، اسم وبلاگم بخاطر همین گذاشتم شکلات.  

پس بفرمایید شکلات !